کتاب ماجرای کوگلماس که توسط وودی آلن نوشته شده است.با ترجمه فرناز افشار انجام گرفته است.کوگلماس یکی از استادان علوم انسانی سیتی کالج واسه ی دفعه ی دوم ازدواج ناموفقی نموده بود. دافنه کوگلماس زنی بسیار بزرگ و بد استایلی بود. به خصوص کوگلماس دو پسرخِنگ از زن نخستش فلو داشت و تا گلو غرق در پرداخت کردن نفقه و حق اولاد بود.روزی کوگلماس به روانکاوش نالهکنان مراجعه نمود و گفت از کجا باید می فهمیدم که وضعیت این انذازه بد و افتضاح خواهد شد. دافنه قولی داده بود. چه کسی فکرش را میکرد که آن اندازه جلو خودش را ول کند که همانند توپ چاق بشود. صحیح است و کمی هم پول از خودش داشت.که البته تضمینی واسه ی ازدواج ما نبود.ولی ازدواج کردن روی همرفته بد نبود و هر اندازه که مغزم داغ کرده بود. میفهمید که چه می گویم.کوگلماس کچل و همانند خرس پشمالو .لی جلد و چابک بود. باقس حرفش را گرفت و گفت می بایست سراغ زن دیگری روم. می بایست کسی را واسه ی خویش دست و پا نمایم .شاید شکل و شمایلم مناسب نباشد ولی من مردی می باشم که دلم واسه ی عشق لک میزند. دکتر مندل روی صندلیاش جابهجا شد و گفت رابطه ی بیبند و بار مشکلی را حل نمیکند. چشمهات را نبند. مشکلات تو عمیقتر از این حرفها هستند.برای خرید کتاب ماجرای کوگلماس با ما تماس بگیرید.