کتاب فصل نان نوشته علی اشرف درویشیان
توضیحات
کتاب فصل نان نوشته علی اشرف درویشیان
...دلم هواي خانه پريسا را داشت. شبها قدم به قدم در ذهنم پرسه ميزدم. از خيابانها ميگذشتم. ميرسيدم در خانهشان، در را باز ميكردم، ميرفتم به اتاقي كه برايشان دوغاب زده بودم، اتاق بچهها. با خودم ميگفتم:‹‹حالا كجاس، كجا خوابيده.›› در ذهنم پيداش ميكردم، ميايستادم روي سرش و تماشايش ميكردم، حيفم ميآمد به او دست بزنم. پريسا عصرها از ميان زيرزمين تصنيف تازه دلكش را ميخواند: ‹‹بس كن! شكوه از جداييها، بس كن!
نظرات
برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.