کتاب ساعتها اثر آگاتا کریستی ترجمه مجتبی عبدالله نژاد
آگاتا كریستی را با نام ملكه جنایت میشناسند. نویسندهای كه سالهای بسیار زیادی است از دنیا رفته . ولی هنوز آثار زیادی كه از خود بر جای گذاشته و باعث شده همچنان نام او را در فهرست كتابهای پرفروش ببینیم. آثاری كه نه تنها در كشور خود، بلكه در بیشتر كشورهای جهان خوانده شده است. طبق آمار موجود، آثار كریستی تاكنون به بیش از صد زبان دنیا ترجمه شده است و کمتر نویسندهای در جهان تاكنون توانسته از این نظر به پای او برسد. شیلا لبخند کمجانی زد و رفت نزدیک کاناپه. یکباره ایستاد و عقب رفت. مردی کف اتاق افتاده بود. چشمانش نیمهباز و بیفروغ بود. لکه قرمزی روی کت خاکستریاش دیده میشد. شیلا ناخواسته خم شد. دست گذاشت روی گونههای مرد. یخ بود. دستهایش هم همینطور. دست کشید روی لکه کتش و بعد دستش را با وحشت عقب کشید. در همین موقع صدای در حیاط را شنید... در باز شد و زنی مسن و قد بلند آمد تو... شیلا صدای خفهای از خود بیرون داد. چیزی شبیه به خرخر. زن آمد نزدیکتر و با صدای بلند گفت: ـ کسی اینجاست؟... شیلا: ـ من... چیزه... . زن آمد کنارش و صدای شیلا برید. بعد جیغ زد: ـ نه، نه. مواظب باش. لگدش کردی... بیا این طرف... مرده.