کتاب زیر ستاره پاییزی اثر کنوت هامسون ترجمه قاسم صنعوی
«سالهای بسیار زیادی است كه هم چنين آرامشي نداشتهام... وقتي از جادهاي كه گياه بر آن ميرويد قدم به جنگل ميگذارم قلبم بر اثر نوعي شادي كه زميني نيست به لرزه در ميآيد. نقطهاي از ساحل شرقي درياي خزر را كه زماني در آن به سر ميبردم به خاطر ميآورم. قدم به جنگل گذاشتم، به حدي كه اشك به ديدگان آوردهام به هيجان آمدم، مگر قبلا به آنجا آمده بودم، ولي به طور حتم ميبايد در زماني ديگر به چنين جايي آمده باشم، هرچه فكر ميكنم يادم نميآيد و اكنون من اينجايم. سرشار از اميد، اكنون ديگر بار از هياهوي شهر گريختهام و ...» هامسون داستانهايش را اغلب بر پايه روان انساني مينوشت و براي اين كار از سبكهايي چون جريان سيال ذهن و تكگوييهاي شخصيتها بهره ميبرد. از همين رو است كه برخي منتقدان نه تنها او را همپايه نويسندگاني چون جيمز جويس، مارسل پروست و ويرجينيا وولف بلكه پيشگام اين سبك نيز ميدانند