کتاب راه اثر نجیب محفوظ ترجمه محمدرضا مرعشی پور
در این داستان قهرمان کتاب راه چه کسی است ؟ یک ادیپ شهریار خاورمیانهای که در جستوجوی پدر از اسکندریه کنده و آواره قاهره شده است یا قهرمانی از هزار و یکشب که هدفی موهوم ، او را به سفر و ماجراجویی و ملاقات با دیوها و فرشتهها و زنان افسونگر کشانده است؟ میتوان گفت هردو ، هرچند نشانههای آشکار رمان نجیب محفوظ ، خواننده را در وهله اول به سمت مقایسه رمان با ادیپشهریار سوق میدهد تا قصههای شرقی. به حدی که این آشکارهگی خواننده را به شک میاندازد که شاید به سبک قصههای پستمدرن ، عمدی در کار است تا این قیاس حتما در ذهن خواننده شکل بگیرد ، مخصوصا وقتی به جایی از رمان میرسیم که راوی با اشارهای به تفسیرهای روانکاوانه چاپشده در مطبوعات درباره جنایتی که قهرمان رمان مرتکب شده ، تفسیرهای ادیپی از ماجرا را دست میاندازد. گرچه این باعث نمیشود که خواننده از وسوسه چسباندن رمان به ادیپ شهریار دست بکشد. مخصوصا وقتی پای روزنامهای به نام «ابوالهول» هم ، در رمان به میان میآید. با اینهمه تفسیر ادیپی نباید دستکم ما را بهعنوان خوانندگان شرقی رمان نجیب محفوظ از منابع دیگر داستانگویی که نجیب محفوظ آنها را بهخوبی به خدمت روایتی مدرن گرفته است غافل کند.