کتاب حرف هایی که نگفتیم اثر مارک لوی ترجمه فائزه برقی علیائی
... یک صندوق خیلی بزرگ به شکل عمودی وسط سالن جای گرفته بو , وسایل خود را روی میز کوتاه قهوهخوری گذاشت و گفت: «یعنی چی میتونه باشه؟» روی برچسب کنار صندوق، درست زیر کلمهی «شکستنی»، اسم او نوشته شده بود. جولیا دور اتاقک چوبی حجیم با رنگِ روشن چرخید. این شیء، سنگینتر از آن بود که حتا تصمیم بگیرد چند متری جابهجایش کند. حتا اگر یک چکش و پیچگوشتی هم داشت، نمیدانست که درش را چطور باز کند. مثل همیشه آدام به تلفن جواب نمیداد؛ از استنلی طلب یاری کرد و شمارهاش را گرفت. «مزاحمت شدم؟» «یکشنبهشب، اونم یه همچین ساعتی؟ منتظر بودم زنگ بزنی با هم بریم بیرون.» «بگو ببینم تو یه صندوق عجیب بهبلندی دو متر رو برای من نفرستادی؟» «در مورد چی حرف میزنی جولیا؟» «من هم همین فکر رو میکردم! سؤال بعدی، چطوری میشه یه صندوق خرفت بهارتفاع دو متر رو باز کرد؟»... ...حرفهایی که نگفتیم، هشتمین رمان مارک لِوی، در سال ۲۰۰۸ بهچاپ رسید. لوی، در این اثر، داستان جولیا را روایت میکند که قرار است چند روز بعد با آدام عروسی کند، اما مرگ و مراسم تدفین پدرش که سالها است با او ارتباط نداشته، برنامهی عروسی را بهتعویق میاندازد. چند روز بعد از دفن پدر، جولیا در آپارتمانش با بستهی بزرگ و عجیبی مواجه میشود که...