کتاب حدیث انتظار نوشته مژده کوهی
توضیحات
کتاب حدیث انتظار نوشته مژده کوهی
برای چندمین بار بود که صدای پدر بلند می شد:حاضر شدید؟ ای بابا من نمی دونم برداشتن یه ساک و لباس پوشیدن چقدر معطلی داره؟ مادر با صدايي بلند اما خونسرد گفت : از بس داد و قال راه انداختي من هول كردم يه كم حوصله كن تا ببينم چيزي از قلم ننداخته باشم . پدر با ديدن دخترش لبخند پر از مهري زدو گفت : چه عحب دختر گلم براي يك بار هم كه شده زودتر از دخترش آماده شده ...
نظرات
برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.