کتاب ترحم اثر رشات نور گونتکین ترجمه اعظم علیمرادی
مطالب و موضوع كتاب ، فضاها و شخصيت های افراد ، حتي اسم های آن ها چنان براي خواننده ايراني آشناست كه گويي زهرا خانم در همسايگي ما زندگي مي كند . آنچه درقالب داستان پيش مي رود يكي از مهمترين درگيري هاي زندگي امروز ماست : سوء تفاهم ، درك و شناخت نادرست از آدم ها و مسائل پيرامون خود و در نهايت داوري كردن : آن هم يكسويه . قسمتي از كتاب : در محله ي شما سرمربي اي به نام زهرا خانم است ، نام مدرسه را جايي نوشته بودم ، اما حالا نام آن را به هيچ وجه به ياد نمي آورم . آقاي وكيل كلانتر در حالي كه كيف پول و جيب هايش را مي گشت ، مدير سازمان مدارس دولتي با خنده گفت : زحمت نكشيد زهرا خانم از چهره هاي سرشناس آبادي ماست . يكي از دوستانم از من خواست براي اين خانم از شما ده پانزده روزي مرخصي بگير. در استانبول پدر پير و عليلي دارد كه اين روزها به سختي بيمار شده و زندگيش در خطر است ...