کتاب شور زندگی نوشته ایروینگ استون
سلفون ماجراي زندگي ونسان وان گوگ نقاش هلندي وان گوگ به نقاشي دست زد، زيرا در پي يافتن وسيلهاي بود كه با آن ((عطش دروني)) خود را فرونشاند. اگر نگوييم كه بار رسالتي بر پشت داشت، باري نگريز به تصور اين معنائيم كه سرچشمه نيرويي قهار، نظير همان نيرويي كه در شكم كوه آتشفشان است، در نهاد او بود و او ميبايست دهانهاي بيابد تا راه آن را به بيرون بگشايد. وان گوگ يكي از كسان كميابي بود كه سفر زندگي را از طريق شاهراه در پيش نميگيرند، يعني جادهاي كه كوفته شده و قافله بشريت عادي آن را ميپيمايد و آرام آرام، بيدغدغه گم شدني، به پايان ميرساند. مرداني چون وان گوگ به كوره راهي باريك و سنگلاخ پاي مينهد، راهي سردرگم و پيچ در پيچ كه از هيچ سو به مقصد نميپيوندد؛ در واقع، مقصد اينان دست نيافتني است، زيرا سر خود را بلند نگاه ميدارند و بر افق پهناور و دور نظر ميدوزند و هر چه بيشتر ميروند، افق دورتر مينمايد... ايروينگ استون براي اهل كتاب نامي آشنا و خاطرهانگيز است كتاب شور زندگي او هنوز مانند اثري تازه، خواندني و دلپذير است. ايروينگ استون به عنوان استاد مسلم رمان بيوگرافي شهرت جهاني دارد ؛ استون در اين كتاب نيز لحظههاي شرين زندگي و ماجراهاي دلپذير اين نقاش بزرگ را به تحرير ميكشد رماني بس جذاب و دلانگيز.